پیچ و تاب خوردن
نویسه گردانی:
PYC W TAB ḴWRDN
پیچ و تاب خوردن . [ چ ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) بخود پیچیدن چنانکه دردمندی . بهر سوی متمایل شدن چون مستی یا بیهشی یا مبهوتی . بی آرامی نمودن با جنباندن تن بهر جانب .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.