اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیچ و واپیچ

نویسه گردانی: PYC W WʼPYC
پیچ و واپیچ . [ چ ُ ] (ص مرکب ) پیچ واپیچ . پرپیچ : کوچه های پیچ و واپیچ ؛ با خم و انحنای بسیار. غیرمستقیم .
- مسئله ٔ (کار) ؛ بغرنج . مشکل .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
پیچ واپیچ . (ص مرکب ) پیچ و واپیچ . پیچاپیچ . پیچ درپیچ . پیچ پیچ . پرپیچ . پیچناک . با پیچهای بسیار. بسیار بدین سوی و آن سوی گردنده . || خم ...
پیچ و واپیچ خوردن . [ چ ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) پیچ واپیچ خوردن . رجوع به پیچ واپیچ خوردن شود.
پیچ واپیچ خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) پیچ و واپیچ خوردن . بدین سوی و آن سوی رفتن . بهر سوی جنبان بودن . چون مار سرکوفته بخود پی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.