پی رس
نویسه گردانی:
PY RS
پی رس . [ پ َ / پ ِ رَ ] (نف مرکب ) آنکه از عقب و از پی رسد. آنکه از دنبال درآید و ملحق گردد.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
پیرس . [ رِ ] (اِخ ) ۞ بندر معروف آتن بود که در آن چهارصد کشتی توقف میتوانست کرد. امروز پیرس بشهر جدیدی مبدل شده و دارای 21000 تن سکنه ...
پیرس کاف . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ دستگاهی که بوسیله ٔ نیروی بخار حرکت کند. نام اولی کشتی بخار.