پیر سالخورد
نویسه گردانی:
PYR SALḴWRD
پیر سالخورد. [ رِ خوَرْ / خُرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پیرسالخورده . پیر کهنسال . || کنایه از شراب کهنه . (انجمن آرا). شراب کهنه ٔ انگوری . (آنندراج ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.