پی زن
نویسه گردانی:
PY ZN
پی زن . [ پ َ /پ ِ زَ ] (نف مرکب ) قایف . آنکه از اثر پای پیماینده را شناسد : بعد از دیدن آن غار و سنگلاخ در خصوص ابی کرز پی زن شبهه کردم که گفت این اثر قدم ابن ابی قحافه و این اثر قدم محمدبن عبداﷲ است . (سفرنامه ٔمکه ٔ فرهادمیرزا). || اسب و دیگر ستور.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
پیزن . [ ] (اِ) پیزنه . غریب . (آنندراج ).
زن پییر. (ا مرکب)، (زبان مازنی)، پدرزن.