گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پی سپار نویسه گردانی: PY SPAR پی سپار. [ پ َ / پ ِ س ِ ] (نف مرکب ) رونده و راهرو. (برهان ) : باد بهار بین که چو فراش خانگی در دشت و کوه شد به گه صبح پی سپار. ابن یمین .|| (ن مف مرکب ) پی سپر. لگدکوب و پایمال . (برهان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود