اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیش آوریدن

نویسه گردانی: PYŠ ʼAWRYDN
پیش آوریدن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) پیش آوردن . برابر آوردن . نزدیک آوردن . به حضور آوردن :
یک آهوست خوان را که ناریش پیش
چو پیش آوریدی صد آهوش بیش .

ابوشکور.


یکی شاره سربند پیش آورید
شده تار و پود اندرو ناپدید.

فردوسی .


رجوع به پیش آوردن شود. || اظهار کردن :
نبایستی تو گفتاری شنیدن
چو بشنیدی به پیشم آوریدن .

فخرالدین اسعد (ویس و رامین ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.