اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیش افکندن

نویسه گردانی: PYŠ ʼFKNDN
پیش افکندن . [ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیش انداختن . || پایین افکندن . فرود آوردن سر و جز آن :
خجل گشتتان دل ز کردار خویش
فکندید یکسر سر از شرم پیش .

فردوسی .


رجوع به پیش (در معنی فرود و زیر) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کار پیش افکندن . [ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مؤلف آنندراج آن را مرادف کار از پیش رفتن گرفته ولی کار پیش افکندن متعدی است و این معنی لازم...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.