اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیش انداختن

نویسه گردانی: PYŠ ʼNDʼḴTN
پیش انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) تقدم دادن . مقدم داشتن . جلو انداختن . سبقت دادن . پیش افکندن . زودتر از موعد مقرر داشتن . پیش از هنگام موعود مقرر داشتن چنانکه بیمار نوبت تب را و زن روزهای ناپاکی را.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
سر پیش انداختن . [ س َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) سر فروافکندن . سر بزیر انداختن : نخواهی که باشی چو دف روی ریش چو چنگ ای برادر سر انداز پیش .سعدی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.