گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پیشباز فرستادن نویسه گردانی: PYŠBAZ FRSTADN پیشباز فرستادن . [ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) به استقبال فرستادن . بمقابله ٔ کسی فرستادن : درفش و سپه دادش و پیل و سازفرستادش از بهر کین پیشباز. فردوسی .از بهر مجاملت مرا پیشباز رسول فرستاد تا نیمه ٔ بیابان . (تاریخ بیهقی ص 683). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود