پیش بندی
نویسه گردانی:
PYŠ BNDY
پیش بندی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) جلوگیری . دفع. پیشگیری . || تمهید مقدمه ٔ مطلب . تهیه و حاضر کردن وسایل برای کاری : فلان برای مرافعه ٔ خود پیش بندی خوبی کرده بود، یعنی مقدماتی نیکو آماده ساخته بود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
پیش بندی کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیشگیری کردن . جلوگیری کردن .