پیش پاافتاده . [ ش ِ اُ دَ
/ دِ ] (ن مف مرکب ) برابر پای ساقط شده و افکنده . || در اصطلاح ، ذلیل و حقیر. که درخور توجه واعتنا نیست . || مبتذل . || معلوم همه کس . آسان . که همه کس داند. که همه جا هست . صاحب آنندراج گوید کنایه از بسیار نزدیک و آشکار است :
درز نبود معنی درپیش پاافتاده را
از سواد سایه ٔ پای چراغ این روشن است .
ملامفید بلخی .
زلف او را رشته ٔ جان گفتم و گشتم خجل
ز آنکه این معنی چو زلفش پیش پاافتاده است .
ملا شیدای هندی .