اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیش پاافتاده

نویسه گردانی: PYŠ PAʼFTADH
پیش پاافتاده . [ ش ِ اُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) برابر پای ساقط شده و افکنده . || در اصطلاح ، ذلیل و حقیر. که درخور توجه واعتنا نیست . || مبتذل . || معلوم همه کس . آسان . که همه کس داند. که همه جا هست . صاحب آنندراج گوید کنایه از بسیار نزدیک و آشکار است :
درز نبود معنی درپیش پاافتاده را
از سواد سایه ٔ پای چراغ این روشن است .

ملامفید بلخی .


زلف او را رشته ٔ جان گفتم و گشتم خجل
ز آنکه این معنی چو زلفش پیش پاافتاده است .

ملا شیدای هندی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.