پیش چشم آوردن
نویسه گردانی:
PYŠ CŠM ʼAWRDN
پیش چشم آوردن . [ ش ِ چ َ / چ ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) نصب العین ساختن . در نظرآوردن : باز در عواقب کارهای عالم تفکری کردم و مؤنات آنرا پیش چشم آوردم . (کلیله و دمنه ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.