پیش چشم داشتن
نویسه گردانی:
PYŠ CŠM DʼŠTN
پیش چشم داشتن . [ ش ِ چ َ / چ ِ ت َ ] (مص مرکب ) برابر دیده قرار دادن . نصب العین کردن .
- پیش چشم نداشتن ؛واقف نبودن : بخدمت پادشاه نبوده است و عادت و اخلاق ایشان پیش چشم نمیدارد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 396).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.