اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیش خواستن

نویسه گردانی: PYŠ ḴWASTN
پیش خواستن . [ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) بحضور خواستن . گفتن که نزدیک آید :
ز اندیشه شد شاه را پشت راست
فرستاده و درج را پیش خواست .

فردوسی .


رجوع به پیش شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.