اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیش خور

نویسه گردانی: PYŠ ḴWR
پیش خور. [ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) که پیش خورد. || (اِ مرکب ) پیش خورد. رجوع به پیشخورد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
پیش خور. [خُرْ ] (اِخ ) حوزه ٔ میان همدان و ساوه . از بلوکات همدان . عده ٔ قری 34. مساحت 21 فرسنگ ، دارای 3904 تن سکنه . مرکز رزن . حد شمالی آ...
پیشخور کردن . [ خوَرْ / خُرْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیش خوردن . پیشخورد کردن . رجوع به پیشخورد شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.