اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیشروی

نویسه گردانی: PYŠRWY
پیشروی . [ رَ ] (حامص مرکب ) عمل پیشرو. بجلو رفتن و پیشرفت کردن . || امامت . دلهثة. (منتهی الارب ). قیادت :
آلت خسروی و پیشروی
همه داده ست مر ترا یزدان .

فرخی .


|| تجاوز از حد طبیعی . رجوع به پیشروی کردن شود. || ترقی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
پیشروی کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درآمدن درمجاور. گذشتن از حد طبیعی و بمجاور درآمدن چنانکه لشکری از مرز. || پیش رفتن . از آنجا که هست...
پیش روی . [ ش ِ ] (ق مرکب ) مقابل پشت سر. در حضور. پیش رو. جلو : گردان در پیش روی بابزن و گردناساغرت اندر یسار باده ات اندر یمین . منوچهری ....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.