پیش گیری کردن
نویسه گردانی:
PYŠ GYRY KRDN
پیش گیری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب )
۞ دفع. جلوگیری کردن . مانع گشتن . منع کردن . بنگهداری برخاستن . از پیش مانع آن شدن چنانکه سرایت مرضی را. || جلو بستن . پیش بندی کردن ، چنانکه سیل را یا جریان آبی را در صحرائی .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.