پیش مرگ
نویسه گردانی:
PYŠ MRG
پیش مرگ . [ م َ ] (ص مرکب ) که پیش از کسی میرد. که پیش از وی بدرود حیات گوید. بلاگردان .
- پیش مرگ شدن کسی را ؛ برخی او شدن . فدای او شدن . پیش بمردن کسی را. تصدیق او شدن . تصدق او رفتن : الهی پیش مرگت بشوم فلان کار را بکن .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
پیش + مرگ به معنی فداکننده جان می باشد. در حالت اسم و یا صفت بکار می رود.