پیش نشین . [ ن ِ ] (نف مرکب ) که پیش نشیند، آنکه در صدر جلوس کند
: پیشگاه ستم عالم را
داور پیش نشین بایستی .
خاقانی .
|| آنکه در برابر و نزدیک جا گیرد، و در پیش کسی یا چیزی نشیند
: پروانه که نور شمع افروخت
چون پیش نشین شمع شد سوخت .
نظامی .
|| (در زایمان ) دایه . پازاج .(جهانگیری ). ماما. قابله . مام ناف . ماماچه که هنگام زادن زنان حامله را در پیش نشیند و اعانت کند. (آنندراج ).