گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پیش نویس نویسه گردانی: PYŠ NWYS پیش نویس . [ ن ِ ](ن مف مرکب ، اِ مرکب ) مقابل پاک نویس . مینوت . ۞ مسوده . سواد. مقابل بیاض . || (اصطلاح اداری ) قطعه کاغذی خاص نوشتن مسوده . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه واژه معنی پیش نویس کردن پیش نویس کردن . [ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نوشتن نامه ای بعنوان مسوده . مقابل پاک نویس کردن . مسوده کردن . مقابل از سواد ببیاض بردن . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود