گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پیشه ورز نویسه گردانی: PYŠH WRZ پیشه ورز. [ ش َ / ش ِ وَ ] (نف مرکب ) ورزنده ٔ پیشه . پیشه ور. پیشه کار. کارورز : سپاهی نباید که با پیشه وربه یکروی جویند هر دو هنریکی پیشه ورز ۞ و یکی گرزدارسزاوار هرکس پدید است کار.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود