اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیغام رسانیدن

نویسه گردانی: PYḠAM RSANYDN
پیغام رسانیدن . [ پ َ / پ ِ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) پیغام بردن . پیغام گزاردن . ادای رسالت کردن . پیام رساندن . ابلاغ رسالت کردن . الاکة. (منتهی الارب ) :
به امت رسانید پیغام تو
رسولت محمد بشیرو نذیر.

ناصرخسرو.


گر آفتاب زردی از آن سو گذشته ای
پیغام آن ستاره ٔ رعنا بما رسان .

خاقانی .


ای مرغ اگر پری بسر کوی آن صنم
پیغام دوستان برسانی به آن پری .

سعدی .


الکنی ای فلان ؛ یعنی پیغام من بر وی برسان . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.