اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پی فراخ

نویسه گردانی: PY FRʼḴ
پی فراخ . [ پ َ / پ ِ ف َ ] (ص مرکب ) ۞ تندرو مفرط. گشادباز :
بشهری که داور بود پی فراخ
شود دخل بر نانوا خشک شاخ .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.