اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پی فراخی

نویسه گردانی: PY FRʼḴY
پی فراخی . [ پ َ / پ ِ ف َ ] (حامص مرکب ) حالت یا عمل پی فراخ :
بود با راهواریش همه لنگ
با چنین پی فراخیش همه تنگ .

نظامی .


که ما را سر پرده ٔ تنگ نیست
بجز پی فراخی در آهنگ نیست .

نظامی .


ملک ازو گرچه سبز شاخی داشت
او چو خورشید پی فراخی داشت .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.