پیکانه سم . [ پ َ
/ پ ِ ن َ
/ ن ِ س ُ ] (ص مرکب ) آنچه سمش به اندام پیکان باشد. آنکه سمش چون پیکان بوداز سختی . یا آنکه چنان پیکان بهر چیزی که رسد آنرا شکافد یا چون پیکان بر تیر، سم یا ساق پا استوار بودو بندگاه قوت تمام دارد. (از آنندراج )
: ز تاراج آن سبزه پی کرده گم
سپنج سواران پیکانه سم .
نظامی .
علف در زمین گشت چون گنج گم
ز نعل ستوران پیکانه سم .
نظامی .