پیل
نویسه گردانی:
PYL
پیل . (اِخ ) نام شهری بجانب چپ فرات . (ایران باستان ج 2 ص 1008).
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
پیل بند کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در اصطلاح شطرنج دو پیاده در پس پیل نهادن و نگذاردن پیش رفتن مهره ٔ حریف را و هر سه تقویت یکدیگر ...
جامی ژنده پیل . [ ژَ دَ ] (اِخ ) همان احمد جام یا جامی خراسانی است . رجوع به احمدبن ابی الحسن بن محمد... شود.