اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیلپای

نویسه گردانی: PYLPAY
پیلپای . (اِخ ) ۞ بیدپای . از حکمای هند. آنکه کتاب کلیله و دمنه را تألیف وی گمان برند، رجوع به بیدپای شود. (از احوال و اشعار رودکی ج 2 ص 587 و ج 3 ص 882).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
پیل پای . (اِ مرکب ) پای پیل . پیل پا. || دارای پائی چون پیل : گورجست و گاوپشت و کرگ ساق و گرگ روی تیزگوش و رنگ چشم و شیردست و پیل پای . ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.