پیل پیلی رفتن
نویسه گردانی:
PYL PYLY RFTN
پیل پیلی رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) (فعل اتباعی ) چون مستان به هر طرف متمایل گشتن به گاه رفتن . بر سر پای نتوانستن ایستادن چنانکه مستی مست .رفتن در حال تمایل به این سو و آن سو و نزدیک بسقوطو افتادن بودن چنانکه مستی مست یا تریاک خورده یا آنکه او را سخت خواب فرو گرفته بود. پیل پیلی خوردن .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.