اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیمان گسل

نویسه گردانی: PYMAN GSL
پیمان گسل . [ پ َ / پ ِ گ ُ س ِ ] (نف مرکب ) آنکه بر عهد خود ثابت نباشد. (آنندراج ). پیمان شکن . ناقض عهد. خلاف عهد کننده :
دلبندم آن پیمان گسل ، منظورچشم آرام دل
نی نی دلارامش مخوان ، کز دل ببرد آرام را.

سعدی .


فریب وعده ٔ او گرچه صائب بارها خوردم
همان خوشوقت از پیمان آن پیمان گسل گردم .

صائب .


چون بیاد آن بت پیمان گسلم می آید
لشکر شوق بتاراج دلم می آید.

طالب آملی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.