گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پینه زدن نویسه گردانی: PYNH ZDN پینه زدن . [ ن َ / ن ِ زَدَ ] (مص مرکب ) وصله کردن . رقعه دوختن : دلق صد رنگ نماید بنظر مردم رابس که عشاق تو بر جامه ٔ... پینه زنند. علی خراسانی (از آنندراج ).|| سخت شدن پوست پای از بسیار رفتن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود