پینه کردن . [ ن َ
/ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )
۞ وصله کردن . پهرو کردن . در پی کردن . || سخت شدن سینه یا زانوی شتر از بسیاری سوده شدن بر زمین و درشت و سخت گردیدن پوست دست یا پا یا پیشانی یا زانوی آدمی از کثرت کار
: یک مشت در کارم از کینه کرد
که همچون شتر سینه ام پینه کرد.
یحیی کاشی (از آنندراج ).