اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیوسته گردیدن

نویسه گردانی: PYWSTH GRDYDN
پیوسته گردیدن . [ پ َ / پ ِ وَ ت َ / ت ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) پیوسته شدن . تزیم . (از منتهی الارب ). متصل شدن . ملحق شدن : پسندیده تر آن است که میان ما دو دوست عهدی باشد و عقدی بدان پیوسته گردد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 210). || رسیدن . واصل گردیدن : برکات آن به ما رسد و بفرزندان ما پیوسته گردد. (تاریخ بیهقی ص 211). || متواتر شدن . پیاپی شدن : چون خداوند را فتحها پیوسته گردد. (تاریخ بیهقی ص 568).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.