اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیه گرفتن

نویسه گردانی: PYH GRFTN
پیه گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) پیه آوردن . پیه گرداگرد آن برآمدن . || کنایه از نابینا شدن ، چه پیه چشم موجب نابینائی است ، گویند: چشمت پیه آورده است یعنی نمی توانی دید. (آنندراج ) :
پیه گرفته است چشم جوهریان را
ورنه چون من گوهری نبود بمعدن .

طالب آملی .


و نیز رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 354 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.