گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تاب رفتن نویسه گردانی: TAB RFTN تاب رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) در رنج و پیچ و تاب شدن .- در تاب رفتن ؛ به خود پیچیدن از درد : در تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کردآن طشت را ز خون جگر باغ لاله کردخونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت خود را تهی ز خون دل چندساله کرد.؟ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی پیچ و تاب رفتن پیچ و تاب رفتن . [ چ ُ رَ ت َ ] (مص مرکب ) بهر سوی متمایل شدن در رفتار. رفتن نه راست . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود