اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تاج

نویسه گردانی: TAJ
تاج . (اِخ ) (الَ ...) اسماعیل بن ابراهیم بن قریش المخزومی المصری محدث . وی از جعفر الهمدانی و ابن المقیر روایت کند و در رجب سال 694 هَ . ق . در گذشت . رجوع به کتاب حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ج 1 ص 176 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) هندی . شیخ طریقت ابراهیم احسائی از فقهای قرن یازدهم بوده است .
تاج الدین . [ جُدْ دی ](اِخ ) یحیی بن محمدبن علی بن الحسینک . علی بن زید بیهقی در تاریخ بیهق آرد: و رهط دیگر رهط حسن محترق باشند و سید علی ب...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) یحیی بن منصوربن جراح کاتب و منشی مکنی به ابوالحسن از فضلای قرن هفتم . رجوع به کاتب تاج الدین ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) یزدی ، نیای بزرگ ابن شهاب مورخ جامع التواریخ حسنی . (رجوع به تاج الدین حسن بن شهاب شود).
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) یلدوز ۞ ، یکی از غلامان معزالدین محمد سام غوری است که بعد از کشته شدن معزالدین محمد پادشاهی غزنین بوی رس...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ینالتکین ۞ از امراء سیستان : ... این شخص بقول خواندمیر بنقل از طبقات ناصری از ابناء عم محمد خوارزمشاه است ...
تخت و تاج . [ ت َ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) سلطنت و پادشاهی . تاج و تخت . فرمان روایی : مخالف خرش برد و سلطان خراج چه اقبال بینی در آن ...
تاج و تخت . [ ج ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مجازاً بمعنی ملک . پادشاهی . سلطنت . ملک : وارث تاج و تخت کیان .گمانت چنین است کاین تاج و...
تاج گردون . [ ج ِ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) کنایه از آفتاب . (آنندراج ). کنایه از خورشید است . (برهان ). آفتاب عالمتاب . (مجموعه ٔ مترادفات )...
تاج الملوک [ جُل ْ م ُ ] (ع اِ مرکب ) اقونیطون مأخوذ از یونانی داروئی مخدر و مسکن که یک قسم آنرا باغبانهای تهران گل تاج الملوک گویند. (فرهنگ نفیسی تا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.