اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تاج الدین

نویسه گردانی: TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابراهیم بن روشن امیربن بابیل بن شیخ پندار الکردی السنجابی معروف به شیخ زاهد گیلانی ازپیشوایان طریقت و مراد شیخ صفی الدین اردبیلی است :
... شیخ صفی الدین اولیاء شیراز را وداع فرموده و بجانب اردبیل باز گشت و نوبت دیگر شرف خدمت والده دریافته و تفحص حال شیخ زاهد اشتغال نموده و شیخ زاهد ولد شیخ روشن امیربن بابل بن شیخ بندار الکردی سنجابی بوده و تاج الدین ابراهیم نام داشت و ارشاد از سید جمال الدین گیلانی رحمه اﷲ یافته بود و نسبت خرقه ٔ سید جمال الدین چنانکه در کتاب صفوة الصفا مسطور است به سید الطایفه ابوالقاسم جنید بغدادی می پیوندد و سلسله ٔ مشایخ شیخ جنید قدس سره به امیرالمؤمنین و امام المتقین علی بن ابی طالب علیه السلام میرسد... و شیخ زاهد با وجود آنکه فرزندان صاحب کمال داشت منصب سجاده نشینی و ارشاد خلایق را رجوع بدان حضرت (شیخ صفی الدین اردبیلی ) نمود... و شیخ زاهد در سنه ٔ سبعمائه بموضع سور مرده که از توابع شروانست مریض شده عازم ریاض رضوان گشت ... شیخ صفی الدین آن حضرت را بساورد گیلان برد و بعد از وصول بچهارده روز آن سر حلقه ٔارباب یقین ودیعت حیات بمقضای اجل موعود سپرد. (حبیب السیر چ خیام ج 4 صص 414- 417).
... نام شیخ زاهد بنحوی که در صفوة الصفا مسطور است تاج الدین ابراهیم بن روشن امیربن بابیل بن شیخ بندار (یا پندار) الکردی السنجابی است و گویند مادر جدش بابیل از جن بوده (!) لقب زاهد را پیرش سیدجمال الدین به جهاتی که در آن اختلاف است به او عطاکرد... بنابر قول صاحب سلسلةالنسب که گوید: شیخ زاهد 35 سال از شیخ صفی بزرگتر بود و هر دو در سن 85 سالگی رحلت یافتند، همچنین وفات شیخ صفی را در سنه ٔ 735 هَ . ق . می نویسد پس می توان سال وفات شیخ زاهد را 700 هَ . ق . دانست (تاریخ ادبیات برون ج 4 ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 33).
مزار شیخ در قریه ٔ شیخان ور یاشیخانه ور در 3 هزارگزی خاورلاهیجان بر دامنه ٔ کوهی قرار دارد که بقعتی خوش و نزه و زیارتگاه مردم و در عین حال تفرجگاه تابستانی اهالی اطراف است . رجوع بشدالازارفی حط الاوزار عن زوار المزار ص 312 و 313 و زاهد گیلانی (شیخ ) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۲ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) کندی زیدبن حسن بن سعید بغدادی مقری نحوی . نامه ٔ دانشوران در ترجمه ٔ احوال او آرد: کنیتش ابوالیمن و از بزرگان...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) کوکریدی . حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده در ترجمه ٔ احوال اکابر مشایخ نام وی را چنین آرد: شیخ تاج الدی...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) کومیار. رجوع به تاج الدین علی کومیار عقیلی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (سید...) گور سرخی . حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده در ترجمه ٔ احوال الجایتو سلطان محمد خدابنده آرد:... در سنه ٔ خمس...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) گنجه ای . رجوع به تاج الدین احمدبن خطیب گنجه ای شود.
تاج الدین . [جُدْ دی ] (اِخ ) محمد الارموی . رساله «الکمالیة فی الحقایق الالهیه » رازی را که بفارسی تألیف شده بود درسال 625 هَ . ق . بعربی ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ](اِخ ) محمدبن احمد بن سیف رجوع به محمدبن ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ )محمدبن عبدالکریم شهرستانی . رجوع به شهرستانی و کنزالحکمه ج 2 ص 81-84 و تتمه ٔ صوان الحکمه ص 137-143شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن علی البار نباری الشافعی ملقب به طویر اللیل . وی در فقه و اصول و عربی و منطق فاضل بود. در سال 654 هَ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن محمد، ممدوح شمس الدین محمدبن عبدالکریم الطبسی است .طبسی در قصیده ای که مطلعش این است :خیز ای گرفته...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.