اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تاج الدین

نویسه گردانی: TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابوالفضل احمد بن محمدبن عبدالکریم زاهد اسکندرانی متوفی بسال 709 هَ . ق . (کشف الظنون ج 1 چ 1 استانبول ص 211). معروف به ابن عطأاﷲ. آقای همائی نوشته اند:
شیخ تاج الدین ابوالفضل احمدبن محمدبن عبدالکریم معروف به عطأاﷲ ۞ اسکندرانی شاذلی مالکی متوفی در قاهره بسال 709 هَ . ق . (مأخذ ما در تاریخ وفات حاشیه ٔ مرآة الجنان است ج 3 ص 330) از استادش ابوالعباس مرسی شاذلی ، و او از استادش ابوالحسن شاذلی روایت می کند که بن حرز هم در بلاد مغرب فقیهی مطاع بود و فتوی بسوختن کتاب احیاء العلوم داد پادشاه وقت را برانگیخت ... روز پنجشنبه ای بود که نسخه ها از همه جا جمع شد فقها بریاست ابن حرز همه اجتماع کردند و همگی باوی یار شدند که احیاء العلوم غزالی مخالف شریعت محمدی است و فتوی بسوختن نسخه ها دادند قرار شد که فردای آن روز پس از نماز آدینه کتابها را بسوزند ابن حرز هم گوید شب همان جمعه خواب دیدم که پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله و سلم با شیخین نشسته اند و امام غزالی برابرشان ایستاده کتاب احیاء العلوم در دست داشتی و گفتی یارسول اﷲ اینک کتاب من و آنک دشمن من است اگر درین دفتر چیزی بر خلاف شریعت تو نبشته ام توبه ام بپذیر و گرنه داد من از خصم بستان ... سپس پیغمبر (ص ) فرمود تا مرا برهنه کردند و پنج تازیانه زدند ... (غزالی نامه ٔ جلال همایی ص 377) زرکلی در ترجمه ٔ عطأاﷲ الاسکندرانی متوفی بسال 709 هَ . ق . از دانشمندان و متصوفه شاذلی است . او راست : «الحکم العطائیه » در تصوف و «تاج العروس » در پند و موعظه و «لطائف المنن فی مناقب المرسی و ابی الحسن ». (الاعلام زرکلی ج 1 ص 161). و رجوع به ابن عطاء اﷲ و احمدبن محمد... در همین لغت نامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن انجب خازن بغدادی . رجوع به علی ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن حسین سنی بغدادی . رجوع به علی بن ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن سنجربن سباک . رجوع به علی ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن عبدالکافی سبکی پدر تاج الدین سبکی . رجوع به سبکی و تاج الدین سبکی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن عبداﷲ تبریزی . رجوع به تاج الدین ابومحمدعلی بن عبداﷲ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن کمال الدین ابوالعباس احمدبن علی القسطلانی . پدرش فقیه مالکی و از زهاد بود. در «عبر» آمده است که تاج...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن محمد بن دریهم موصلی . رجوع به علی ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (پهلوان ...) علی شاه ، از بزرگان لشکر امیر مبارزالدین پدر شاه شجاع :... در یکی از جنگها با این قبایل (هزاره و ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علیشاه بن تکش خوارزمشاه . عطاملک جوینی آرد:... فی الجمله سلطان بعد از استخلاص آن قلعه [ الموت ] و تسکین نایر...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) علیشاه تبریزی . رجوع به تاج الدین علیشاه جیلانی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.