تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابوالفضل احمد بن محمد معروف به ابن عطأاﷲ. رجوع به ابن عطأاﷲ و تاج الدین ابوالفضل در همین لغت نامه شود.
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ )صدرالشریعه . رجوع به تاج الدین عمربن مسعود... شود
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) صلایه . حاکم اربل :... هلاکوخان هنگام لشکرکشی به بغداد از راه کرمانشاه رفت و نقاط عرض راه را بباد غارت داد ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ضیاءالملک . از وزرای سلطان ناصرالدین بن محمودبن سلطان شمس الدین التتمش ... در همان اوقات صدرالملک از وزارت م...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) طغان . جوینی از تاریخ جهانگشا در ترجمه ٔ احوال سلطان محمد خوارزمشاه آرد:... چون بری رسید ناگاه از دیگر جانب ی...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالباقی بن عبدالمجید مخزومی مکی . رجوع به عبدالباقی ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالخالق بن اسدالجوال . رجوع به عبدالخالق ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرحمن ابن ابراهیم ابن سباع بدری فزاری . رجوع به عبدالرحمن ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرحمن بن ابراهیم بن الفرکاح . رجوع بعبد الرحمن ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرحیم بن محمد موصلی . رجوع به عبدالرحیم ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالغفاربن لقمان کردری . رجوع به عبدالغفار... شود.