تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْدی ] (اِخ ) احمدبن عبدالقادربن مکتوم قیسی حنفی . رجوع به احمدبن ... و ابن مکتوم در همین لغت نامه شود.
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
تاج الدين . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن انجب خازن بغدادی . رجوع به علی ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن حسین سنی بغدادی . رجوع به علی بن ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن سنجربن سباک . رجوع به علی ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن عبدالکافی سبکی پدر تاج الدین سبکی . رجوع به سبکی و تاج الدین سبکی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن عبداﷲ تبریزی . رجوع به تاج الدین ابومحمدعلی بن عبداﷲ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن کمال الدین ابوالعباس احمدبن علی القسطلانی . پدرش فقیه مالکی و از زهاد بود. در «عبر» آمده است که تاج...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن محمد بن دریهم موصلی . رجوع به علی ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (پهلوان ...) علی شاه ، از بزرگان لشکر امیر مبارزالدین پدر شاه شجاع :... در یکی از جنگها با این قبایل (هزاره و ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علیشاه بن تکش خوارزمشاه . عطاملک جوینی آرد:... فی الجمله سلطان بعد از استخلاص آن قلعه [ الموت ] و تسکین نایر...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) علیشاه تبریزی . رجوع به تاج الدین علیشاه جیلانی شود.