تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (الشیخ ...) احمدبن محمود نعمانی معروف به حرّ. از بزرگان و دانشمندان علم حدیث و تفسیر و حافظ قرآن کریم و ضابط قراآت هفتگانه ٔ آن بود پدر و جد او نیز از علماء بوده اند و نسبش به ابوحنیفه می رسد ابن القناد در سیره ٔ خود گفته است : جدم شمس الدین محمد نعمانی در مدرسه ٔ سلطان محمد شاه در ری درس می گفت و چون سلطان وفات کرد و اختلاف در میان مردم روی داد او ببغداد برگشت و سپس فرزندش نجم الدین محمود باصفهان آمد تا نامه ای را از طرف خلیفه به آنجا رساند و در این شهر با ملک دولتشاه مأنوس شد دولتشاه از او خواست در اصفهان سکونت گزیند محمود به وی وعده داد با استجازه ٔ خلیفه باصفهان بازگردد و ببغداد شد و از خلیفه اجازت گرفت و با خانواده ٔ خود باصفهان بازگشت و در این شهر خداوند فرزندی باو داد که او را احمد نام نهاد و چون تاج الدین احمد بزرگ شد قرآن را در کوتاه ترین مدت حفظ کرد و بعلم حدیث و تفسیر پرداخت و دوازده هزار حدیث صحیح و حسن و سه هزار موضوع دیگر حفظ کرد از مشایخ اویند ابوالفتوح عجلی و شیخ شهاب الدین سهروردی و امثالهم او راست کتابی در حدیث بنام «سبعة ابحرمن مؤلفات الحر». آنگاه خطیبی اصفهان و وعظ در محافل بدو واگذار شد سپس به شیراز رفت و در جامع عتیق هرروز جمعه و در جامع جدید ایام ماه رمضان وعظ کرد و در پوشیدن لباس طریق سلف صالح می پیمود... شیخ تاج الدین هشتاد و هشت سال عمر کرد و چون قاضی بیضاوی در گذشت روز ختمش تاج الدین وعظ کرد و در آخر وعظ ابیاتی چند بر خواند و گفت منهم تا روز پنجشنبه مهمان شمایم عصر پنجشنبه تب کرد و چون اذان عصر گفته وضو گرفت و نماز گزارد و در گذشت . (از شدالازار فی حط الاوزار عن زوار المزار چ قزوینی صص 304- 310). علامه ٔ فقید قزوینی در حاشیه ٔ صفحه ٔ 310 شدالازار آرد: چنانکه ملاحظه می شود وفات صاحب ترجمه ٔ حاضر یعنی شیخ تاج الدین احمدبن محمودبن محمد نعمانی معروف به حرّ فقط چند روزی بعداز وفات امام الدین عمر بیضاوی پدر قاضی بیضاوی معروف صاحب نظام التواریخ و تفسیرمشهور روی داده بوده است ، و چون وفات قاضی امام الدین مذکور بتصریح مؤلف درترجمه ٔ او (ص 295) در ربیع الاول سنه ٔ 675 هَ . ق . بوده پس وفات صاحب ترجمه نیز بالضرورة در همان سال وقوع یافته بوده است و چون باز بتصریح مؤلف در چند سطر قبل سن او در وقت وفات هشتاد و هشت سال بود پس بالنتیجه تولد او در حدود سنه ٔ 587 هَ . ق . بوده است .
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۵ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابراهیم بن روشن امیربن بابیل بن شیخ پندار الکردی السنجابی معروف به شیخ زاهد گیلانی ازپیشوایان طریقت و مرا...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابراهیم قرمانی یکی از مشایخ زینیه و نخستین شیخ تکیه ای است که در بروسه برای زینیها بنا کردند وی بسال 872 ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (القاضی ... مکی ) (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن تاج الدین بن محمد متوفی بسال 1066 هَ . ق . قاضی ادیب از اهالی مکه وا...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن احمد دمشقی . یکی از بزرگان بنی محاسن است در نامه ٔ دانشوران از وی چنین یاد شده است : تاج الدین پسر احمد...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن امین الدین رازی کاتب و وزیر ممدوح خاقانی . خاقانی در قصیده ای تاج الدین را چنین مدح کند:...من بری مکرم...
تاج الدین .[ جُدْ دی ] (اِخ ) (ابوالفتح ...) ابن دارست شیرازی از وزراء سلجوقیان است و چند بار وزارت سلطان مسعودبن محمدبن ملکشاه (526- 547 ه...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن دریهم علی بن محمد الموصلی الشافعی متوفی بسال 762 هجری قمری . او راست : کنز الدرر فی حروف اوائل السور. (...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) ابن زکریابن سلطان هندی نقشبندی ، از بزرگان طریقت نقشبندی . در نامه ٔ دانشوران آمده : شیخ تاج الدین ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن عربشاه عبدالوهاب بن احمد. رجوع به ابن عربشاه در همین لغت نامه شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن عطاء اﷲ رجوع به ابن عطأاﷲ و تاج الدین ابوالفضل در همین لغت نامه شود.