تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) تکین تاش از ملوک لرستان بزمان امیر مبارزالدین مظفری ... در اواخر محرم سنه ٔ سبع و خمسین و سبعمائه عزیمت بر استخلاص لرستان تصمیم یافت اما سرمابمرتبه ای بود که ارکان دولت بر فسخ عزیمت جازم بودند. در آن روز شاه شجاع به پدر ملحق شد عزیمت جزم گشت ... عاقبت لشکر منهزم شدند و کیومرث کشته شد روز دیگر خلاصه ٔ ملوک مغرب ... با ملوک عظام علاءالدین عطا و تاج الدین تکین تاش ... با تمام اکابر و امرای آن مملکت بدستبوس آمدند... (تاریخ گزیده چ برون ج 1 ص 671).
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) خرقانی . شهابی غزال خجندی از گویندگان دوره ٔ سلجوقیان قطعه ای در حق وزیر هرات گفته است و در آن ضمن از تاج ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) خرم . معروف به پهلوان خرم از امراء لشکر شاه شجاع بود و وی در اواخر عمر بحکومت اصفهان رسید و تا هنگام مرگ به...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) خلج . از امراء لشکر اتابک زنگی است . در تاریخ افضل (بدایع الازمان فی وقایع کرمان ) چنین آمده است : گفتار در ذک...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) خیوقی ، ابن شهاب الدین ابوسعدبن عمر خیوفی . علامه ٔ قزوینی در تعلیقات لباب الاباب در ترجمه ٔ احوال شهاب الدین ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) دریهم . رجوع به علی بن محمد... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ](اِخ ) دمشقی . رجوع به تاج الدین بن احمد دمشقی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) دهلوی . رجوع به محمودبن محمد... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) رازی . رجوع به محمدبن حسین بن علی بن محمدبن احمد نیشابوری ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) زاهد.پدرش امیر یوسف الدین محمود از امیرزاده های هزاره ٔ بلخ بود و در فتنه ٔ مغول بهند رفته در آنجا امارت و ریاس...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) زاهد. رجوع به تاج الدین ابراهیم بن روشن ... شود.