تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن شهاب بن حسین تاج الدین یزدی مورخ ، مؤلف جامع التواریخ حسنی ،مهدی بیانی در مقدمه ٔ تاریخ افضل صفحه ٔ چهار آرد:
جامع التواریخ حسن بن شهاب - در ضمن جزوه ٔ نسخه های خطی تاریخی کتابخانه های استانبول بشماره ٔ 42 ذکر نامی از جامع التواریخ حسنی تألیف «حسن بن شهاب بن حسین بن تاج الدین یزدی » و در توصیف نسخه چنین نوشته است : «تاریخ عمومی از خلقت آدم تا تاریخ 855 هَ . ق . که بنام غیاث الدین ابوالمظفر محمدبن بایسنغربن شاهرخ تألیف شده است ...» و نیز در مقدمه ٔ صفحه ٔ پنج در معرفی نسخه ٔ خطی جامع التواریخ حسنی کتابخانه ملی تهران آرد:
دوصفحه ٔ اول مذهب مرصع و در میان هر صفحه یازده سطر کوتاه ... نوشته شده است ... انجام : «... امید که اﷲ سبحانه و تعالی او را بر سر کافه ٔ متوطنان کرمان پاینده دارد ...» «تم کتاب جامع التواریخ از گفته ٔ افصح المتکلمین و امصح المتأخرین مولانا تاج الدین حسن شهاب منجم الملقب به ابن شهاب شاعر منجم یزدی عطا اﷲ منهما علی ید العبد... عبداﷲ کاتب اصفهانی سنه ٔ ثمانین و ثمانمائه البحریة النبویه »... آغاز تألیف آن (جامع التواریخ حسنی ) بنام سلطان غیاث الدین محمد بایسنغربن شاهرخ بن امیر تیمور گورگانی در 25 محرم سال 855 هَ . ق . در کرمان و انجام تألیف آن پس از سال 587 بنام ابوالقاسم بابر برادر سلطان محمد مزبور است . رجوع به مقدمه ٔ تاریخ افضل چ مهدی بیانی صص 4- 7 شود.
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمودالعجمی الشافعی . او راست : شرحی بر کافیة فی النحو ابن الحاجب . (کشف الظنون چ اول استانبول ج 1 ص 23...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن مسعودبن احمد. رجوع به تاج الدین عمربن مسعودبن احمد شود.
تاج الدین . [ ج ُ دی ] (اِخ ) ابوالغنائم . در تاریخ گزیده (ص 448) آرد: سلطان [ ملکشاه ] برنجید [ از خواجه نظام الملک ] و او را معزول کرد، و ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابوالفضل احمد بن محمدبن عبدالکریم زاهد اسکندرانی متوفی بسال 709 هَ . ق . (کشف الظنون ج 1 چ 1 استانبول ص 21...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ )ابوالفضل بن بهاءالدوله خلف بن ابوالفضل نصربن حمد. مؤلف تاریخ سیستان آرد: آمدن امیر مأمون ببرونج در ماه جم...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابوالفضل احمد بن محمد معروف به ابن عطأاﷲ. رجوع به ابن عطأاﷲ و تاج الدین ابوالفضل در همین لغت نامه شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابوالقاسم عبدالرحیم بن الشیخ رضی الدین محمدبن الشیخ عمادالدین ابی حامد. وی کتاب الوجیر غزالی را مختصر کرد و ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابوالقاسم عبدالغفاربن محمدبن عبدالکافی السعدی الشافعی . سیوطی در کتاب حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ج...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابوالملوک خسرو ملک . رجوع به خسرو ملک ابوالملوک شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابوالیمین زیدبن حسن کندی . رجوع به تاج الدین کندی شود.