تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن محمدنظامی نیشابوری . او راست : کتاب تاج المآثر در تاریخ پادشاهان دهلی : کتاب تاج المآثر تألیف تاج الدین یاصدرالدین حسن بن محمد نظامی نیشابوری در تاریخ پادشاهان دهلی که از کتابهای مغلق زبان فارسی است و بواسطه ٔ وفور کلمات تازی نامانوس مشهور شده است ، و این کتاب را که در حوادث 587 تا 614 هَ . ق .) است در 602 آغاز کرده و در 614 بپایان رسانده است و در آن اشعار بسیاری از بزرگان شاعران قرن چهارم و پنجم ایران هست که بدبختانه بنام گوینده ٔ آنها تصریح نکرده است ...(احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ج 3 ص 963).و رجوع به همان کتاب شود. ولی حاجی خلیفه در کشف الظنون لقب صاحب تاج المآثر را صدرالدین ذکر می کند بدینسان : تاج المآثر فی التاریخ ، فارسی لصدرالدین محمدبن الحسن النظامی . (کشف الظنون چ 1استانبول ج 1 ص 211).
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) خرقانی . شهابی غزال خجندی از گویندگان دوره ٔ سلجوقیان قطعه ای در حق وزیر هرات گفته است و در آن ضمن از تاج ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) خرم . معروف به پهلوان خرم از امراء لشکر شاه شجاع بود و وی در اواخر عمر بحکومت اصفهان رسید و تا هنگام مرگ به...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) خلج . از امراء لشکر اتابک زنگی است . در تاریخ افضل (بدایع الازمان فی وقایع کرمان ) چنین آمده است : گفتار در ذک...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) خیوقی ، ابن شهاب الدین ابوسعدبن عمر خیوفی . علامه ٔ قزوینی در تعلیقات لباب الاباب در ترجمه ٔ احوال شهاب الدین ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) دریهم . رجوع به علی بن محمد... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ](اِخ ) دمشقی . رجوع به تاج الدین بن احمد دمشقی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) دهلوی . رجوع به محمودبن محمد... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) رازی . رجوع به محمدبن حسین بن علی بن محمدبن احمد نیشابوری ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) زاهد.پدرش امیر یوسف الدین محمود از امیرزاده های هزاره ٔ بلخ بود و در فتنه ٔ مغول بهند رفته در آنجا امارت و ریاس...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) زاهد. رجوع به تاج الدین ابراهیم بن روشن ... شود.