تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) سلمان . در حبیب السیر (چ 1 تهران ج 3 ص 98) قصیده ای از «خواجه تاج الدین » سلمان در تهنیت ازدواج شاه محمود به مطلع:
آسمان ساخت در آفاق یکی سور، چه سور؟
که از آن سور شد اطراف ممالک مسرور.
نقل کرده است ، ولی در چ خیام ج 3 ص 304 فقط «خواجه سلمان » یاد شده و بدون هیچگونه شکی این قصیده ازسلمان ساوجی است و در دیوان خطی نسخه ٔ کتابخانه ٔ مؤلف تماماً نقل شده است و بنابراین در چاپ قدیم تهران بجای جمال الدین که لقب سلمان ساوجی است به خطا تاج الدین یاد شده است .
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن انجب خازن بغدادی . رجوع به علی ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن حسین سنی بغدادی . رجوع به علی بن ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن سنجربن سباک . رجوع به علی ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن عبدالکافی سبکی پدر تاج الدین سبکی . رجوع به سبکی و تاج الدین سبکی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن عبداﷲ تبریزی . رجوع به تاج الدین ابومحمدعلی بن عبداﷲ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن کمال الدین ابوالعباس احمدبن علی القسطلانی . پدرش فقیه مالکی و از زهاد بود. در «عبر» آمده است که تاج...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن محمد بن دریهم موصلی . رجوع به علی ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (پهلوان ...) علی شاه ، از بزرگان لشکر امیر مبارزالدین پدر شاه شجاع :... در یکی از جنگها با این قبایل (هزاره و ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علیشاه بن تکش خوارزمشاه . عطاملک جوینی آرد:... فی الجمله سلطان بعد از استخلاص آن قلعه [ الموت ] و تسکین نایر...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) علیشاه تبریزی . رجوع به تاج الدین علیشاه جیلانی شود.