تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) شاه بن حسام الدین خلیل از امرای لرستان . حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده در ترجمه ٔ احوال بدرالدین مسعود آرد:... در سنه ٔ ثمان وخمسین و ستمائه درگذشت (بدرالدین )... بعد از او در ملکی پسرانش جلال الدین بدر و ناصرالدین عمر با تاج الدین شاه پسر حسام الدین خلیل تنازع و باردوی ابقاخان رفتند به حکم یرلیغ پسران او به یاسا رسانیدند ملکی بر تاج الدین شاه قرار گرفت مدت هفده سال حکم کرد ملکی بزرگ نیکو خط بوده در سنه ٔ سبع و سبعین بفرمان ابقاخان به یاسارسید... (تاریخ گزیده چ برون ج 1 ص 554).رجوع به تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 451 شود.
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (مولانا...) (اِخ ) حسن از اعیان هرات بزمان شاهرخ تیموری ... و شیخ بهاءالدین عمر در زمان خاقان والا گهر میرزا شاهرخ ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن شهاب بن حسین تاج الدین یزدی مورخ ، مؤلف جامع التواریخ حسنی ،مهدی بیانی در مقدمه ٔ تاریخ افضل صفحه ٔ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (سید...) حسن اندخودی . وی در زمان حکومت سلطان حسین بایقرا، امر نقابت مزار شریف به وی برگذار شد:میرزا بایقرا ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن شرف الملک ابوبکر الاشعری (از اولاد ابوموسی اشعری معروف ، یکی از حکمین صفّین ) ملقب به بهاء الملک . ای...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن محمدنظامی نیشابوری . او راست : کتاب تاج المآثر در تاریخ پادشاهان دهلی : کتاب تاج المآثر تألیف تاج الدین...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) حسن چلبی از بزرگان هرات . خواندمیر در حبیب السیر در ترجمه ٔ احوال ابونصر سام میرزا آرد:... در خلال آن احوال م...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) حسن شیرازی ، وزیر اتابک مظفرالدین سنقربن مودود السلغری . رجوع به تاج الدین بن دارست شیرازی و رجوع به ابن د...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) حسن عطار بدخشی از بزرگان بدخشان معاصر شاهرخ .خواندمیر در حبیب السیر در ترجمه ٔ احوال شاهرخ آرد:... ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) حسن ملکی از حکام هرات و معاصر سلطان حسین بایقرا:... خاقان منصور [ سلطان حسین بایقرا ] بی دغدغه باب...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) حسین . مدرسه ای بنام وی در کاشان بنا شده (رجوع به فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپهسالار ج 2 ص 408 شود).