تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (پهلوان ...) علی شاه ، از بزرگان لشکر امیر مبارزالدین پدر شاه شجاع :... در یکی از جنگها با این قبایل (هزاره و اوغانی ) نزدیک بود که امیر مبارزالدین محمد بهلاکت برسد باین معنی که اسبش بواسطه ٔ زخم های پیاپی از کار ماند و خودش هم زخمی شده و بجویی رسید که عبور ازآن برایش ممکن نبود در آن حال سر گردانی ، پهلوان تاج الدین علیشاه باو رسیده اسب خود را باو داد و امیر مبارزالدین محمد که بقول خود عزت شهادت می طلبید جان خود را از مهلکه بدر برد... (تاریخ عصر حافظ ص 91).
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالغفاربن لقمان کردری . رجوع به عبدالغفار... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالوهاب بن محمد حسینی ، قاضی القضاة حلب . متوفی بسال 875 هَ . ق . او راست : ارشاد الماهر لنفائس الجواهر. رجوع ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالوهاب السبکی . رجوع به تاج الدین ابونصر عبدالوهاب بن تقی الدین سبکی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبداﷲبن علی بخاری متوفی بسال 799 هَ . ق . وی مسائل مذاهب چهارگانه را جمع آوری کرد. او راست : «بحرالبحور فی ت...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عثمان مرغنی جد اعلای کرتها:... جد اعلای کرتها شخصی بوده است موسوم به تاج الدین عثمان مرغنی که برادرش عزال...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...)عراقی . رجوع به تاج الدین احمدبن محمد بن علی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عقیلی . رجوع به تاج الدین علی کومیار عقیلی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی . از سرداران سلطان محمد خوارزمشاه بود. عطا ملک جوینی در تاریخ جهانگشا در ذکر محاربه ٔ سلطان محمد خوارزمشاه ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی یکی از مورخان است و در بغداد میزیسته و به سال 674 هَ . ق . درگذشته . او راست : کتابی مرکب از 5 جلد و مشتم...
تاج الدین . [جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن احمد. رجوع به علی ... شود.