تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) قبائی . در «فیه ما فیه » آمده است :... می فرمود که تاج الدین قبائی (اصل : قبانی ) را گفتند که این دانشمندان در میان ما می آیند و خلق را در راه دین بی اعتقاد می کنند گفت نی ، ایشان می آیند میان ما و ما را بی اعتقاد می کنند و الا ایشان حاشا که از ما باشند مثلا سگی را طوق زرین پوشانیدی وی را با آن طوق سگ شکاری نخوانند... (فیه مافیه چ بدیع الزمان فروزانفر ص 85). مصحح در حواشی و تعلیقات آرد: تاج الدین قبایی : شرح حالش معلوم نیست قبایی بضم اول نسبت است بقبا که دهی است در دو میلی مدینه ٔ طیبه و نیز شهری از بلاد فرغانه نزدیک بچاچ که مشهور در نسبت بدان قباوی است (باواو قبل از یاء) چنانکه در انساب سمعانی می بینیم و قبانی (مطابق نسخه ٔ اصل ) منسوب است به قبان (معرب قپان کپان ) چیزی که بدان بارهای سنگین را وزن می کنند... (فیه ما فیه چ بدیع الزمان فروزانفر ص 299).
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالغفاربن لقمان کردری . رجوع به عبدالغفار... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالوهاب بن محمد حسینی ، قاضی القضاة حلب . متوفی بسال 875 هَ . ق . او راست : ارشاد الماهر لنفائس الجواهر. رجوع ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالوهاب السبکی . رجوع به تاج الدین ابونصر عبدالوهاب بن تقی الدین سبکی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبداﷲبن علی بخاری متوفی بسال 799 هَ . ق . وی مسائل مذاهب چهارگانه را جمع آوری کرد. او راست : «بحرالبحور فی ت...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عثمان مرغنی جد اعلای کرتها:... جد اعلای کرتها شخصی بوده است موسوم به تاج الدین عثمان مرغنی که برادرش عزال...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...)عراقی . رجوع به تاج الدین احمدبن محمد بن علی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عقیلی . رجوع به تاج الدین علی کومیار عقیلی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی . از سرداران سلطان محمد خوارزمشاه بود. عطا ملک جوینی در تاریخ جهانگشا در ذکر محاربه ٔ سلطان محمد خوارزمشاه ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی یکی از مورخان است و در بغداد میزیسته و به سال 674 هَ . ق . درگذشته . او راست : کتابی مرکب از 5 جلد و مشتم...
تاج الدین . [جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن احمد. رجوع به علی ... شود.