تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) کرمانی . خواندمیر در حبیب السیر در ترجمه ٔ احوال سادات و علماو اشرافی که بعض ایشان با سلاطین آق قوینلو و زمره ای در ایام دولت ابد پیوندشاهی اکتساب فضل و کمال نموده اند آرد:... امیر تاج الدین کرمانی سیدی عظیم الشأن و بزرگی متعالی مکان است همواره خوان کرم و احسان گسترده آینده و رونده را از مواید لطف و مکرمت خویش محظوظ و بهره ور کرد. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 606).
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) کندی زیدبن حسن بن سعید بغدادی مقری نحوی . نامه ٔ دانشوران در ترجمه ٔ احوال او آرد: کنیتش ابوالیمن و از بزرگان...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) کوکریدی . حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده در ترجمه ٔ احوال اکابر مشایخ نام وی را چنین آرد: شیخ تاج الدی...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) کومیار. رجوع به تاج الدین علی کومیار عقیلی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (سید...) گور سرخی . حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده در ترجمه ٔ احوال الجایتو سلطان محمد خدابنده آرد:... در سنه ٔ خمس...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) گنجه ای . رجوع به تاج الدین احمدبن خطیب گنجه ای شود.
تاج الدین . [جُدْ دی ] (اِخ ) محمد الارموی . رساله «الکمالیة فی الحقایق الالهیه » رازی را که بفارسی تألیف شده بود درسال 625 هَ . ق . بعربی ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ](اِخ ) محمدبن احمد بن سیف رجوع به محمدبن ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ )محمدبن عبدالکریم شهرستانی . رجوع به شهرستانی و کنزالحکمه ج 2 ص 81-84 و تتمه ٔ صوان الحکمه ص 137-143شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن علی البار نباری الشافعی ملقب به طویر اللیل . وی در فقه و اصول و عربی و منطق فاضل بود. در سال 654 هَ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن محمد، ممدوح شمس الدین محمدبن عبدالکریم الطبسی است .طبسی در قصیده ای که مطلعش این است :خیز ای گرفته...