اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تاج الصرخدی

نویسه گردانی: TAJ ʼLṢRḴDY
تاج الصرخدی . [ جُص ْ ص َ خ َ ] (اِخ ) شاعر. او راست :
عجبا لقدک ما ترنح مائلا
الا و قد سلب الغصون َ شمائلا
و لسقم جفنک کیف َ صح ّ بکسرةِ
فیه و اصبح باللواحظ قابلا
و لناظر حاز الولایة فاغتدی
من غیر عزل للمعاطف عاملا
و اذ اعلمت بان ثغرک منهل
فی روضة فعلام َ تحرم ُ سائلا
فی بحر خدک راح صدغک زورقا
فلحبه مد العذار سلاسلا
و اظن موج الحسن یقذف عنبرا
اضحی له ُ نبت السوالف ساحلا
و من العجائب ان سائل ادمعی
قدجاء یستجدی عذارک سائلا
و نیز او راست :
ما للفؤاد اذا ذکرتک یخفق
و الدمع من عینی یسیح و یدفق
و اذا رأیتک فاللسان یصیبه
خرس و دمعی بالصبابة ینطق
ما ذاک الا ان قلبی موثق
بالاسرمنک و ان دمعی مطلق
لاغرو ان خفق الفؤاد فانه
فی العطف من غصن القوام معلق
و بمهجتی بدر له من قده
رمح علیه من الذؤابة سنجق
أضحی بقلبی ساکنا و وشاحه
ابدا کمسکنه یجول و یقلق
یا قاطعا نومی و لم یسرق له
حسنا و لیس النوم ممن یسرق
عینی التی شرقت نصاب الحسن من
وجه علیه من الملاحة رونق
قالوا انتظرمنه زیادة طیفه
فلسوف یأتیک الخیال و یطرق
فاجبته و القلب من اشجانه
مثر و من حسن التصبر مملق
مالی و الطیف الطروق و انما
کلفی به و له أحب و أعشق .
(فوات الوفیات ج 2 ص 303).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.